افزایش چندبرابری فالوورهای اینستاگرام AFC فارسی به خاطر گزارش عادل فردوسی پور / AFC فهمید، صداوسیما نفهمید!
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۷۳۰۳۷
رویداد۲۴ آرش محبی: فالوورهای صفحه اینستاگرام فارسی AFC پس از اعلام این خبر که عادل فردوسیپور بازی فینال باشگاههای آسیا را گزارش خواهد کرد، تنها در چند ساعت از صد و هشتاد هزار نفر به بیش از نیم میلیون نفر رسید و تا لحظه تنظیم این یادداشت، به نهصد هزار نفر رسیده است.
پیج رسمی AFC که متعلق به کل کشورهای آسیایی است و یک میلیون و صد هزار فالوور دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این ابراز وابستگی آشکار از سوی هواخواهان معیاری برای قدرت (شهرت، یادآوری، هواخواهی و...) برند شخصی عادل فردوسی پور است و از طرفی نشان میدهد که فردوسی پور به یک برند اجتماعی قوی تبدیل شده است؛ یعنی حامیانش بدون ساندیس و بودجههای آنچنانی که بعضی افراد و نهادها هزینه میکنند از وقت و احساس خودشان برای او در شبکههای اجتماعی مایه میگذارند.
در کتاب برند «رسانه؛ چیستی، چرایی و چگونگی» نوشتهام که این روزها در مدیریت رسانه، برند چهره و برند برنامهای مانند فرودسی پور و ۹۰ از برند سازمانی مانند صدا و سیما مهمتر است و عمیقترین وفاداریها حول آنها شکل میگیرد نه برند سازمان. این چیزی است که احتمالا اینستاگرامای اف سی بهتر از مدیران صدا و سیما جمهوری اسلامی میفهمد.
البته انتظار ندارم علی فروغی رئیس «برند نافهم» شبکه سه و سایر روسای بالاتر و پایینتر، اما همعقل او این موضوع را بفهمند که احتمالا به خاطر خاستگاهشان بین مدیریت رسانه و پادگان فرقی نمیگذارند. برندسازی در دنیای رسانه به برند سازی حوزه خدمات شباهتهایی دارد. کالای این حوزه مانند حوزه خدمات از جنس کالاهای نیازمند اعتماد (Credence Good) است یعنی مخاطب امروز با فرض تنوع منابع و شبکههای اجتماعی قدرتمند و حتی تجربه قبلی مصرف محتوای یک رسانه باز هم نمیتواند به سادگی خریدن یک کیلو پرتقال، ویژگیها و مزایای یک کالای رسانهای مانند خبر، گزارش، برنامه تلویزیونی یا سازمان رسانهای را ارزیابی کند و در نهایت مجبور به اعتماد مستقیم یا واسطهای و پرس و جویی به آنها میشود.بیشتر بخوانید: همه یاران عادل در کلاسیکو/ ریزش فردوسی پور؛ رویش رفقای حداد
به گزارش رویداد۲۴ وقتی پای اعتماد در انتخاب به میدان میآید «از چه کسی» شنیدی، دیدی یا خواندی به اندازه «چه چیزی» شنیدی، دیدی یا خواندی و گاهی بیشتر از آن اهمیت پیدا میکند. این یعنی در برندسازی رسانه توجه توامان به برند منبع یا سازمان و افراد یعنی مدیران و مجریان، روزنامهنگاران و... ضروری است تا ارتباطات جمعی به طور کارسازتری برقرار شود. بر پایه این منطق، تصمیم اتاق فکر صدا و سیما برای توجه به برند دلاوری یا هر کدام از ارتباطگران خودش قابل توجیه است، اما ظرفیت اجرای این تصمیم و گردن نهادن به لوازم آن در این سازمان وجود ندارد زیرا:
۱- برند چهرههای رسانهای برآمده از صدا و سیما پس از رسیدن به نقطه مطلوب و بازدهی در نهایت باید در خدمت سازمانی باشد که برند خودش منفی است و دست کم بخشی از جامعه و بیشتر نخبگان اهداف و روشهای آن را قبول ندارد. شهرت زیاد این سازمان هم بیشتر شبیه عدد بزرگی است که یک علامت منفی پیش از آن قراردارد. یعنی یک برند مشهور، اما با جهت منفی است؛ چیزی شبیه برند کره شمالی در میان کشورها. با این اوصاف اگرچه چهرههای رسانهای این سازمان مانند میتوانند در زمان رشد اجازه بازیهای کمابیش مستقل و دور شدن را از برند نامطلوب این سازمان را داشته باشند، اما دردوران بلوغ باید فرمانبرداری کنند و زیر سایه برند صدا و سیما قرار بگیرند که البته معنای آن رشته شدن همه پنبههای برندسازی از این نیروها خواهد بود.
۲- به طور معمول برند چهرههای رسانهای پس از رشد حیات مستقلی از برند سازمان را دنبال میکند و همین موضوع مدیران را در شرایط و موقعیتهای متناقض و سختی قرار میدهد که باید برای آن تدبیر کنند. مثلا ارزش برند چهرهها بر ارزش برندسازمان تاثیر مثبت دارد و از طرفی امکان دارد رشد بیش از اندازه آن برند سازمان را تحت الشعاع قرار میدهد یا امکان دارد بعضی رفتارها و پیامهای برند چهرهها که سبب افزایش ارزش آن میشود با برند سازمان همخوانی نداشته باشد.
پیچیدگی این رابطه با ظهور و گسترش شبکههای اجتماعی دو چندان هم شده به این معنا که چهرههای رسانهای این امکان را دارند که از کانالهای دیگری با مخاطبان ارتباط داشته باشند و استقلال برند خودشان را از منبع یا سازمان رسانهای افزایش دهند. همینها سبب شده مدیریت توامان برند سازمان و چهرههای رسانهای چالش مهمی برای مدیریت رسانه باشد و نظریههای مختلفی درباره آن مطرح شود از جمله اینکه منبع و سازمان نمیتواند نقش نگهبان یا مالک را برای برند چهره رسانهای بازی کنند و تنها باید میزبان شایستهای برای آن درخشش باشد و... به هرحال صدا و سیما در ماجرای برند عادل فردوسی پور و تعطیلی برنامه ۹۰ نشان داد به هیچ عنوان ظرفیت میدان دادن به برند چهرههای رسانهای و ارتباط سازنده با آنها را ندارد. درباره برند فردوسی پور هم که در چند سال گذشته با استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی و حفظ استقلال نسبی با چنگ و دندان به رشد بالایی رسیده بود، کاسه صبر اتاق فکر سازمان دیرتر از حد پیشبینی، اما در نهایت لبریز شد و حکم به محدودیت خودش و عدم برنامهاش داد.
با این اوصاف پروژه برندسازی از چهرههای رسانهای در صدا و سیما جمهوری اسلامی در بهترین حالت میتواند اهداف کوتاه مدت مانند رسیدن به کمی شهرت بیشتر برای اجرای مناظرههای انتخاباتی برای امثال دلاوری را دنبال میکند، زیرا این سازمان فاقد ظرفیت لازم برای پرورش و میزبانی از برند چهرههای رسانهای است و در صورت احساس خطر و نداشتن مالکیت کامل بر آنها از خوردن و نابودکردنشان هم ابایی ندارد.
لینک کوتاه: کپی در کلیپ بورد کپی لینک خبر های مرتبطمنبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 عادل فردوسی پور پرسپولیس علی فروغی شبکه های اجتماعی عادل فردوسی پور برند چهره ها برند سازمان صدا و سیما پیج فارسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۷۳۰۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغ؛ رکن اساسی رسانه روباه پیر
رسانههای معاند و ضدانقلاب اگر چه در روشها و اهداف خود علیه جمهوری اسلامی ایران با یکدیگر اندکی متفاوت هستند اما در یک چیز با هم اشتراک دارند و آن هم دروغ گفتن است.
به گزارش ایسنا، مهدی گرگانی در یادداشتی در وطن امروز نوشت: در این میان شبکه بیبیسی طبق تحقیقات انجامشده و آمارهای مبتنی بر آن در صدر رسانههای بیگانه در دروغپردازی علیه ایران قرار دارد.
انتشار اسناد جعلی در ارتباط با ماجرای نیکا شاکرمی که جسد بیجانش در خلال اغتشاشات ۱۴۰۱ در ساختمانی در نزدیکی محل زندگی او کشف شد، بار دیگر ضرورت پرداختن به دروغپراکنیهای هدفمند رسانه انگلیس استعمارگر را ایجاب کرده است.
۱- از اغتشاشات پس از انتخابات ۸۸ تاکنون شبکه بیسیسی بویژه بخش فارسی آن بارها و بارها به دلیل انتشار اخبار و گزارشهای دروغ و نادرست رسوا شده و اعتبار آن نزد مخاطبان و کاربران شبکههای اجتماعی بشدت مورد سوال و تردید قرار گرفته است. با گسترش فضای مجازی طی سالهای اخیر این افشاگریها و رسواییها به مراتب پررنگتر شده است، چرا که هر ادعای دروغی بلافاصله در شبکههای اجتماعی با واکنش گسترده کاربران مواجه شده است.
۲- طبق نتایج یک تحقیق خبری، ۵ رسانه ضدایرانی شامل بیبیسی، اینترنشنال، صدای آمریکا، رادیو فردا و شبکه من و تو در یک بازه زمانی ۴۶ روزه در خلال اغتشاشات سال ۱۴۰۱ مجموعا بیش از ۳۸ هزار دروغ در اخبار خود علیه ایران منتشر کردند که در این بین بیشترین سهم مربوط به بیبیسی فارسی بود. طبق این تحقیق، شبکه بیبیسی فارسی با ۶۸۱۸ خبر دروغ یا خلاف واقع از مجموع ۱۰۴۵۵ خبر در ارتباط با ایران بیشترین دروغپراکنی را علیه ایران داشته است.
۳- لیست کردن همه دروغهای بیبیسی خارج از این مقال است اما در زیر به چند مورد اخیر آن که بیشتر در اذهان باقی مانده است میپردازیم. یکی از دروغهای شاخدار این رسانه، ادعای «فرار مقامات و رهبران ایران با هواپیماهای پر از طلا به ونزوئلا»(!) بود که در بحبوحه اغتشاشات منتشر شد و بشدت مورد تمسخر کاربران قرار گرفت و به موضوعی برای ساخت جوک علیه بیبیسی و دیگر رسانههای معاند تبدیل شد.
روایت سراسر دروغ از آتشسوزی در زندان اوین که در آن این رسانه انگلیسی تلاش کرد با ارتباط آن با اغتشاشات پس از مرگ مهسا امینی، مردم را تهییج و به سمت زندان اوین روانه کند از دیگر دروغهای عجیب این شبکه بود. بیبیسی در روایات خود حتی با فردی درباره حوادث آن شب صحبت کرده بود که بعدا مشخص شد اصلا در زمان حادثه در زندان نبوده است! در یک مورد دیگر از دروغپراکنیها، بیبیسی برای اینکه وانمود کند اغتشاشات همچنان ادامه دارد و مردم در خیابانها هستند عکسی از تجمع گسترده مردمی در اشنویه منتشر کرد که بعدا مشخص شد این عکس مربوط به برگزاری مراسم جشن نوروز در شهر مریوان بوده است!
بیبیسی همچنین برای ملتهب کردن فضای جامعه، بارها براساس شواهد و یافتههای خیالی اخبار دروغ و سراسر کذب درباره سلامت رهبر بزرگوار انقلاب منتشر کرده و هر بار بیشتر از قبل رسوا و ضایع شده است.
۴- در ارتباط با انتشار گزارش جعلی بیبیسی درباره نیکا شاکرمی نیز وضع بهتر از این نیست. اما نکته حائز اهمیت این است که این بار به جای بخش فارسی بیبیسی، بخش جهانی این تلویزیون انگلیسی گزارش را منتشر کرده است. مشخص نیست گزارشی که اختصاصا با ایران و زبان فارسی مرتبط است چرا توسطBBC WORLD منتشر شده است؟ یک دلیل شاید همین بیاعتباری بیبیسی فارسی به واسطه برملا شدن دروغهای گسترده آن طی سالهای اخیر باشد. احتمالا سازماندهندگان این گزارش به دنبال آن بودند که با انتشار این گزارش از طریق بخش جهانی، اعتباری به اسناد و یافتههای خود ببخشند!
۵- با این حال حتی سادهلوحترین مخالفان جمهوری اسلامی ایران نیز به اعتبار اسناد منتشرشده باور ندارند و با نگاهی سطحی میتوان گافهای زیادی در این اسناد گرفت. برخی ناظران میگویند این اسناد نه تاریخ، نه پیوست و نه شماره نامه دارند. حتی مشخص نیست گیرنده و فرستنده آن چه شخص یا ارگانی است. ادعاهای بیبیسی هیچ شاهد یا فیلم و صوتی نداشته و تنها به چند نامه بیپایه و بیاساس بسنده شده است.
ناظران معتقدند بیبیسی حتی دقت نداشته تا نام فرماندهی نیروی انتظامی را در سربرگ این نامه به فراجا تغییر دهد، چرا که از سال ۱۴۰۰ فرماندهی انتظامی از ناجا به فراجا تغییر نام یافته است.
۶- به دنبال انتشار حکم اعدام متهم امنیتی توماج صالحی، برخی اپوزیسیون خارجنشین تلاش کردند مجددا فضای جامعه را ملتهب کنند و حتی برای تجمعات خیابانی فراخوان دادند. انتشار چنین گزارشی که احساسات عمومی را هدف گرفته چند روز پس از انتشار حکم صالحی احتمالا برای دمیدن دوباره به کالبد بیجان اغتشاشات ۱۴۰۱ است. اگر چه چنین اقداماتی تلاش برای بازگرداندن آب رفته با آبکش است.
انتهای پیام